"واله خاموش"

ساخت وبلاگ
شاید نباید ساحت عزیز چنین جایی و چنین احوالی راآلوده به چرکی بکنم کهشاید مدتها بود علیرغم دفع سرطان و رفع بلا ،همچنان همچون دُمَلی در شکل کابوس ،خوابهایم رابه تعفنی رقت بار بدل کرده بود درین روزهای روشن زندگی ام که مدیون حضرت حق تعالی هستمباید تارکی ها محو میشد و ایضا ان چرک بد بو در روحم ...و چه خوش اقبال بودم که عصر این دُمل چرکی را با دو انگشت وعجالتا با دو سیلی ، ترکاندم ... "واله خاموش"...
ما را در سایت "واله خاموش" دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5merajvaleha بازدید : 5 تاريخ : دوشنبه 28 خرداد 1403 ساعت: 16:18

شاید نباید ساحت عزیز چنین جایی و چنین احوالی راآلوده به چرکی بکنم کهشاید مدتها بود علیرغم دفع سرطان و رفع بلا ،همچنان همچون دُمَلی در شکل کابوس ،خوابهایم رابه تعفنی رقت بار بدل کرده بود درین روزهای روشن زندگی ام که مدیون حضرت حق تعالی هستمباید تارکی ها محو میشد و ایضا ان چرک بد بو در روحم ...و چه خوش اقبال بودم که عصر این دُمل چرکی را با دو انگشت وعجالتا با دو سیلی ، ترکاندم ... "واله خاموش"...
ما را در سایت "واله خاموش" دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5merajvaleha بازدید : 7 تاريخ : دوشنبه 21 خرداد 1403 ساعت: 17:20

باید تمام وجودت سجده شود به درگاه خدایی کهبه رغم نابندگی ما ، خوب رسم خدایی میداند حیاتی که عین مردگیست ، ظالین..مرگی که عین حیاتست ، مومنون ..براستی به سلسله ی " عبادک المخلصون "چه راهی غنی تر از عشق ، که اوج ایصال به مقصودست ...درد هایت را ، زخمهایت را و ظلماتت را چنان درمان ، چنان مرهم و چنان نور میشود که خودت هم به کار خودت بمانی چرخه خلقتست خود زندگی صدایی از درونم گفت :" از عشق به خاک افتادنت را بیاد آور...سپس مضمحل و از هم پاشیده شدن روح و جسمت زیر ظلم عنودان تنگ نظر و خبیثان اهریمن و آهی که کشیدی "همه را بیاد آوردم .صدایت زدم که از کجا به کجا رسیدم ...به گوش دلم شنیدم وقتی که تمام وجودم پر از زخم بود ،گفتی : " ولقد نعلم انک یضیق صدرک بما یقولون ( ۹۷ الحجر) وجودم ارام شد.گفتی :" فسبح بحمد ربک و کن من الساجدین (۹۸ الججر) " و من نیز کردم دست آخر عشق ...همانی شد که " به عشق افتاده و به عشق برخاسته "که تو ...مرا از خاک‌ ، به عشق برداشتی...و من سپاسگزارترین به درگاهت "واله خاموش"...
ما را در سایت "واله خاموش" دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5merajvaleha بازدید : 8 تاريخ : دوشنبه 21 خرداد 1403 ساعت: 17:20

شاید نباید ساحت عزیز چنین جایی و چنین احوالی راآلوده به چرکی بکنم کهشاید مدتها بود علیرغم دفع سرطان و رفع بلا ،همچنان همچون دُمَلی در شکل کابوس ،خوابهایم رابه تعفنی رقت بار بدل کرده بود درین روزهای روشن زندگی ام که مدیون حضرت حق تعالی هستمباید تارکی ها محو میشد و ایضا ان چرک بد بو در روحم ...و چه خوش اقبال بودم که عصر این دُمل چرکی را با دو انگشت وعجالتا با دو سیلی ، ترکاندم ... "واله خاموش"...
ما را در سایت "واله خاموش" دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5merajvaleha بازدید : 9 تاريخ : پنجشنبه 17 خرداد 1403 ساعت: 0:08

شاید نباید ساحت عزیز چنین جایی و چنین احوالی راآلوده به چرکی بکنم کهشاید مدتها بود علیرغم دفع سرطان و رفع بلا ،همچنان همچون دُمَلی در شکل کابوس ،خوابهایم رابه تعفنی رقت بار بدل کرده بود درین روزهای روشن زندگی ام که مدیون حضرت حق تعالی هستمباید تارکی ها محو میشد و ایضا ان چرک بد بو در روحم ...و چه خوش اقبال بودم که عصر این دُمل چرکی را با دو انگشت وعجالتا با دو سیلی ، ترکاندم ... "واله خاموش"...
ما را در سایت "واله خاموش" دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5merajvaleha بازدید : 21 تاريخ : پنجشنبه 3 خرداد 1403 ساعت: 23:37